کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

گوش کن...

پســـرم!پسر ِخوبم میدونم که تو هم یه روزی عاشق می شی. میای وایمیستی جلوی من و بابات و از دخترکی می گی که دوسش داری!... این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق.... پســ ـرم...مامانت برای تو حرف هایی داره حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت می خوره... ... عزیزدلم!یک وقتهایی زن ِ رابطه بی حوصله و اخموست.روزهایی میرسه که بهونه میگیره. بدقلقی میکنه و حتی اسمتو صدا میکنه و تو به جای جانم همیشگی میگی: "بله!" و اون میزنه زیر گریه.... زن ها موجودات عجیبی هستند پسرم...موجوداتی که می تونی با محبتت آرومشون کنی و یا با بی توجهیت از پا درش بیاری...باید برای اینجور وقتها آماده باشی.بلد باشی. باید یاد بگیری که نازش را بکشی...  ...
28 شهريور 1391

کوروش 8 ماه و نیمه من

چند وقتیه که مد/فوع کوروش عجیب غریبه! یعنی اصلا خوب نیست. دیگه اینکه با این غذاهایی که کوروش میخوره باید خیلی تپلتر از اینی که هست باشه. خلاصه  امروز با بابایی رفتیم مرکز بهداشت. بعد دیدم باید ماه پیش میرفتیم. خانومه کمی دعوام کرد و بعد کوروشو گذاشتم رو ترازو. از خوشحالی داشتم بال در میاوردم. 11 کیلو شده بود. و قدشم 82 سانتی متر  ( ماشالا ) بعدش رفتم پیش پزشک عمومی و بهش مشکلو گفتم. براش آزمایش مدفوع نوشت و باید تا سه روز مدفوعشو ببرم برای آرمایش. همین دیگه خبر خواصی نیست. دوستون دارم. ...
20 شهريور 1391

چند تا عکس از این مدت

سلام دوستان عزیز خودم. من خیلی شرمندم از تاخیرم. کوروش یه پسر ناقلا شده که اصلا نمیرسم بیام و تایپ کنم. همش میخواد لبتاپ و بگیره و بزنه روش. فکر نمیکردم اینقدر مشغولش بشم. ولی به هر جال من عاشق این مشغولیتم به شدت. باید بگم که همتونو خوندم و در جال جاظر 12 روز هستش که با  برنامه غذا میخورم. و همه میگن سایزم تغییر کرده. یه وبلاگم ساختم که هر چی میخورم مینویسم اونچا به همراه دو نفر دیگه. هر کی مشکل ما رو داره میتونه رمز و آدرس اون وبلاگو داشته باشه و اونم در  رقابت ما در کم کردن وزن شرکت کنه!  ممنونم از دوستان عزیزم که نگرانم شده بودن و نظراتشون خیلی خوشجالم کرد.  نظرات و فردا می جوابم.   ...
18 شهريور 1391

کوروش احساساتی...

امشب یه اتفاق عجیب افتاد. محمد داشت برای کوروش با موبایلش آهنگ میذاشت. 6 تا آهنگ پشت سر هم بود. تا رسید به آهنگ فیلم پاپیلون . یه دفه ای کوروش بغض کرد و زد زیر گریه. آهنگ و قطع کردیم آروم شد. باز پخش کردیم همون جوری بغض کرد و گریه کرد. وای چند بار ذیگه هم تکرار کردیم تا مطمئن شدیم واقعا به خاطر آهنگه بود گریه و بغضش! خدای من! یعنی کوروش غم عجیبی که تو این آهنگ نهفتست رو میفهمه؟ یعنی پسر من اینقدر با احساسه؟ بی خود نیست که به این موسیقی میگن قطعه ای برای نشنیدن!  ...
6 شهريور 1391
1